Wednesday, March 21, 2007

ما پر از فرياديم

كارهاي بسياري را به تعويق انداخته‌ام. از هفته پيش؛ پروژه‌هايم دست نخورده باقي مانده‌اند. بايد قبل از پايان سال تحويل بدهم. بايد مقاله‌اي را به موعد كنفرانسي برسانم تا 19 مارس چند روز باقي است؟ نوت‌بوكم خراب است. پولي براي درست كردنش ندارم. مدت‌‌ها است كه تايپ كردن جاي نوشتن را گرفته است اما چاره‌اي نيست. كاغذ و قلم مي‌آورم و كتاب را. بخش‌هايي را بايد ترجمه كنم. نمي‌توانم كار كنم. خشم و بغض گلويم را فشار مي‌دهد. از صبح بغض كرده‌ام؛ پر از داد و فريادم. از وقتي كه نيما دوبيتي رو فرستاد كه براي شادي و دريايش بودو از وقتي نوشته آسيه رو خوندم كه درباره درياي شادي نوشته بود. از وقتي نگراني مريم مهربان و كوشا را نسبت به مادرش خواندم.از وقتي مي‌بينم خبرنگاري از اين مي‌گويد كه او از سالها پيش درباره 8 مارس مي‌نوشته و هياهو نمي‌كرده است تا پناهندگي بگيرد. او زندان رفتن 33 نفر را هياهو مي‌داندو او نمي‌داند كه اين 33 نفر، خانواده‌هاي‌شان و دوستان‌شان در آن چند روز چه كشيدند؟ مگر آنها نمي‌توانند مثل تمامي آنهايي كه رفته‌اند، مهاجرت كنند؟ آيا شادي حاضر است بهشت را بگيرد به‌ازاي اشك‌هاي دريايش يا محبوبه به ازاي نگراني مريم و محيايش؟ او از اين زنان چه مي‌داند؟ او هم مثل تمامي آنان است. تمامي آن زنان و مرداني كه افسوس در اين مملكت كم نمي‌بينيم: "به ديگران وصله بزن، بيارشان پايين تا خودت بالا روي". مثل آنان كه از دور نشسته‌اند و مي‌گويند: "لنگش كن" و درباره جنبش زنان مي‌نويسند و نظر مي‌دهند تا بزرگ و درچشم باشند و اسمش را مي‌گذارند: "انتقاد!"از وقتي مي‌بينم كه دوستاني كه براي كوچكترين چيزي بارها صدا مي‌كنند و ديگران را دعوت به پخش خبر، اما اين‌بار خودشان چيزي نمي‌نويسند و تنها از سر آن كه ديگران سكوت‌شان را سوالي نكنند، چند لينك مي‌دهند، آرام و ساكت.از وقتي مي‌بينم براي فيلمي نديده چه زود امضاها 5 رقمي مي‌شود اما براي رهايي زنان مي‌ترسند امضا بگذارند، اگر به سعي براي برابري نخندند. مگر نه اين كه اين قوانين ضد زن هم ايراني خشن و عقب مانده و بدوي را به‌تصوير مي‌كشد.به كجا مي‌رويم؟! به‌كجا مي‌شود رفت بااين مردمان؟!پس نوشت 1 – اين نوشته را قريب به هفته‌اي پيش نوشتم و ماند تا تايپ شود كه دير شد. اما هنوز خيلي چيزها تغيير نكرده است. اگر شادي و محبوبه به خانواده‌هاي‌شان زنگ زده‌اند، دغدغه ديگري اضافه شده كه جور كردن وثيق 200 ميليوني است پيش از شب عيد!!!پس نوشت 2 – هنوز اين نوشته را پست نكرده‌ام كه خبردار شديم بازداشت به وثيقه تبديل نشده است!! بي انصافي است!!!!پس نوشت 3 – تمامي اين‌ها را كه مي‌شنويم و مي‌خوانيم خشم و فرياد ما بيشتر مي‌شود؛ بيشتر و بيشتر.پس‌نوشت 4 – راستي آنان كه پيش از اين 8 مارس مي‌نوشته‌اند و آنان كه نظر مي‌دهند، حاضرند حتي احتمال دهند كه موقع تحويل سال، در كنار خانواده‌ها و فرزندان‌شان نباشند؟!!

No comments: