Saturday, March 24, 2007

اضافه كنيد: پسران و دختران مكش مرگ ما

خواستم چيزي به نوشته اين دو دوست اضافه كنم البته سبيل طلا هم چزي نوشته كه ف ي ل ت ر ه و نخوندم
اما اصل مطالب:
http://www.femirani.com/weblog/

http://www.balootak.com/2007/03/497.php

و اما اضافات من:
مگر دختراني مثل اكثر دختران ايراني در ديگر كشورها و به اين وفور و در هر جايي ديده مي‌شوند؟ چه فرقي مي‌كند دانشگاه باشد يا محل كار يا خيابان يا پارتي
دختراني س ك س ي و با انواع ارايش غليظ

آن اين جا به نظر مي‌رسد اين است كه چه دختران و چه پسران از جنس مخالف نوع بسيار افراطي‌اش را به جز براي خوش‌گذراني دوست ندارند اما متاسفانه محدوديت‌هاي بسيار، افراط‌هاي بسياري را موجب شده
از سويي به‌نظر مي‌رسد قدرت تحليل جوانان ما آب رفته است و آن چه در خوانندگان و هنرپيشگان مي‌بينند، هوس و آرزوي آنها است و اين كه خود را به همان شكل درآورند، حالا در هر كجا كه شد!!!

Wednesday, March 21, 2007

ما پر از فرياديم

كارهاي بسياري را به تعويق انداخته‌ام. از هفته پيش؛ پروژه‌هايم دست نخورده باقي مانده‌اند. بايد قبل از پايان سال تحويل بدهم. بايد مقاله‌اي را به موعد كنفرانسي برسانم تا 19 مارس چند روز باقي است؟ نوت‌بوكم خراب است. پولي براي درست كردنش ندارم. مدت‌‌ها است كه تايپ كردن جاي نوشتن را گرفته است اما چاره‌اي نيست. كاغذ و قلم مي‌آورم و كتاب را. بخش‌هايي را بايد ترجمه كنم. نمي‌توانم كار كنم. خشم و بغض گلويم را فشار مي‌دهد. از صبح بغض كرده‌ام؛ پر از داد و فريادم. از وقتي كه نيما دوبيتي رو فرستاد كه براي شادي و دريايش بودو از وقتي نوشته آسيه رو خوندم كه درباره درياي شادي نوشته بود. از وقتي نگراني مريم مهربان و كوشا را نسبت به مادرش خواندم.از وقتي مي‌بينم خبرنگاري از اين مي‌گويد كه او از سالها پيش درباره 8 مارس مي‌نوشته و هياهو نمي‌كرده است تا پناهندگي بگيرد. او زندان رفتن 33 نفر را هياهو مي‌داندو او نمي‌داند كه اين 33 نفر، خانواده‌هاي‌شان و دوستان‌شان در آن چند روز چه كشيدند؟ مگر آنها نمي‌توانند مثل تمامي آنهايي كه رفته‌اند، مهاجرت كنند؟ آيا شادي حاضر است بهشت را بگيرد به‌ازاي اشك‌هاي دريايش يا محبوبه به ازاي نگراني مريم و محيايش؟ او از اين زنان چه مي‌داند؟ او هم مثل تمامي آنان است. تمامي آن زنان و مرداني كه افسوس در اين مملكت كم نمي‌بينيم: "به ديگران وصله بزن، بيارشان پايين تا خودت بالا روي". مثل آنان كه از دور نشسته‌اند و مي‌گويند: "لنگش كن" و درباره جنبش زنان مي‌نويسند و نظر مي‌دهند تا بزرگ و درچشم باشند و اسمش را مي‌گذارند: "انتقاد!"از وقتي مي‌بينم كه دوستاني كه براي كوچكترين چيزي بارها صدا مي‌كنند و ديگران را دعوت به پخش خبر، اما اين‌بار خودشان چيزي نمي‌نويسند و تنها از سر آن كه ديگران سكوت‌شان را سوالي نكنند، چند لينك مي‌دهند، آرام و ساكت.از وقتي مي‌بينم براي فيلمي نديده چه زود امضاها 5 رقمي مي‌شود اما براي رهايي زنان مي‌ترسند امضا بگذارند، اگر به سعي براي برابري نخندند. مگر نه اين كه اين قوانين ضد زن هم ايراني خشن و عقب مانده و بدوي را به‌تصوير مي‌كشد.به كجا مي‌رويم؟! به‌كجا مي‌شود رفت بااين مردمان؟!پس نوشت 1 – اين نوشته را قريب به هفته‌اي پيش نوشتم و ماند تا تايپ شود كه دير شد. اما هنوز خيلي چيزها تغيير نكرده است. اگر شادي و محبوبه به خانواده‌هاي‌شان زنگ زده‌اند، دغدغه ديگري اضافه شده كه جور كردن وثيق 200 ميليوني است پيش از شب عيد!!!پس نوشت 2 – هنوز اين نوشته را پست نكرده‌ام كه خبردار شديم بازداشت به وثيقه تبديل نشده است!! بي انصافي است!!!!پس نوشت 3 – تمامي اين‌ها را كه مي‌شنويم و مي‌خوانيم خشم و فرياد ما بيشتر مي‌شود؛ بيشتر و بيشتر.پس‌نوشت 4 – راستي آنان كه پيش از اين 8 مارس مي‌نوشته‌اند و آنان كه نظر مي‌دهند، حاضرند حتي احتمال دهند كه موقع تحويل سال، در كنار خانواده‌ها و فرزندان‌شان نباشند؟!!

Tuesday, March 20, 2007

تفاوت

سال داره عوض ميشه ... اما امسال يه فرقي كرد... مي دونم كه همه اين حس رو كردن... همه اونهايي كه به نحوي در جريان تغييرات و مبارزات بودن اما اين فرق براي من به صورت يك اطمينان دروني جلوه كرده ...آري ...امسال فرقش اينه كه درونم قرص تره....!
اينجا نمي خوام جمع بندي شخصيم رو از حوادث و ماجراهاي جنبش بگم.. مي خوام تاثييري كه زندگي شخصيم از اين حوادث گرفته رو توصيف كنم... مهمترينش صراحتي هست كه در كلام پيدا كردم ... خيلي سخت هست وقتي كه بخواهيم ساختار شكني را به عمل دربياريم ... هنوز كامل نقابم رو برنداشتم اما خيلي جاها صراحتم رو داشتم و تاوانشم را دادم و ميدم و عجيب لذتي داره لذتي كه خودت باشي و دغدغه اين رو كمتر داشته باشي كه از نمره بيست يك دختر خانوم خوب نمره چند رو بهت بدن... اين كه با احتمال از دست دادن كاري كه بهش نياز داري .جواب ابله هاي مردصفت را با اقتدار بدي... . و به ارزشهاي درونت احترام بذاري به خودت احترام بذاري ... به انسان بودنت وبتوني يك قدم به هويتي مستقل و آزادتر از خودت نزديك بشي
جنبش زنان و پيشرفتهايي كه امسال بدست آورد ...آري زندگيم را روشنتر كرد و توانستم سرو ناز ايراني را واضح تر و پررنگتر از ميان غبار پيش تعريفها ببينم... واقعي تر ؛ نزديكتر و زنده تر...
از صميم قلب به تمام آزاده انديشان اين عرصه درود و شادباش مي فرستم و بهار را بهشون تبريك مي گم

Thursday, March 8, 2007

درود به همه انسانها

درود به انديشه هاي آزادي كه آزادي را تنها در الفاظ خلاصه نكردند و در عمل آن را پاس داشتند .
مي خواهيم بدون كليشه فكر كنيم ،زندگي كنيم ، و تنها يك انسان باشيم ، فراق از هر پيش تعريفي.

8 مارس گرامي باد

سلام
با دوستاني در بند تبريك گفتن كمي سخت است اما تلاش تمامي زنان در عرصه برابرسازي در هر كجا اين جهان، در هر كجاي اين سرزمين گرامي باد
و گرامي باد دوستاني كه 8 مارس را در بين ديوارها مي‌گذرانند اما از خواسته خود كوتاه نمي‌آيند
سلام بر زنان
هم آن زناني كه دربندند
هم آن زناني كه در بند بودند
هم آن زناني كه در جنبشند
هم آن زناني كه دلشان در پي برابري است
و حتي آن زناني كه خاموش و بي آعتراض در بند سنت‌اند
و حتي زناني كه نمي‌‌دانند در بندند